dont let me go
dont let me go
♥بهترین وب سایت طرفداران وان دایرکشن♥
قسمت اول

من توی نیویورک زندگی میکنم قراره به زودی از این خونه برم دوری از مادرم و خواهرم برام سخته اما مجبورم ترکشون کنم من باید درس بخونم

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

الان یه هفته است که اومدم به فرانسه. با 4 نفر از دوستام با هم اومدیم و قراره توی کالجی که میرم با اونا باشم اما فعلا کالج شروع

نشده.پدر جید مرد اسرار امیزیه!اون همیشه دنبال چیزای فوق العاده میگرده راستش قراره امروز با پدر جید بریم به یه سفر علمی که توش گروه های

جوونی اومدن.این واقعا هیجان انگیزه!ولی همینطور خطرناک.به هرحال خیلی هیجان انگیزه الان 8 و نیم صبحه و من با صدای بلند گوشیم بیدار میشم

__________________________________________________________________________________________________________

جید-کجایی دختر؟مگه قرار نیست امروز بیام دنبالت بریم جنگل؟

من-امادم بابا چرا جو میدی!

جید-بی شعور تا دو دقیقه دیگه نیای دم در جنازتو با خاک یکسان میکنم

من-اوکی فقط خونه شلوغه :|

جید-به من چه :| خودت میای دم در من در شانم نیست بیام تو خونت

من-هه :| فک کرده راش میدم :|

جید-بیا دیگه روانییییییی داری چه غلطی میکنی؟

من-هوی درست حرف بزن :| 

جید-دهنتو ببند!ببینم اصن حاضری عجوزه؟

من-اره فقط وایسا یه مسواکی بزنم الان میام :|

جید-کشتمت :| بدو بیا پایین :|

خلاصه تلفنو قطع کردم اومدم پایین گفت:شبیه پادشاه میمونا شدی!

من-دهنتو ببند!ماشین دم دره؟

جید-اره بپر تو ماشین که اعصابم خورد شد :|

رفتیم تو ماشین و بالاخره بعد یه مدت رسیدیم بابای جید خیلی سرحال بود گفتم:سلام اقای تاینسل :)

بابای جیدم با یه لبخند بزرگ سلام کرد و وقتی دید که هممون اومدیم شروع کردیم به گشت و گذار :)

پری داشت با کارلا درباره ی موهاش حرف میزد و حالتی که دوست داره درست کنه اما نمیتونه :|

خلاصه مجبور شدیم جدا بشیم چون بالاخره باید تنهایی یه چیزی پیدا میکردیم دیگه :|

همینجوری که داشتم راه میرفتم یهویی افتادم توی یه حفره وای لعنتیییییی من چطور اونو ندیدم؟

انگار یکی داشت از پایین من رو میکشید!گفتم:ولم کن!ولم کن!روانی ولم کن!

5 نفر اومدن بالای سرم گفتن:کمک میخوای؟گفتم:اره!به نظرتون الان باید چی بگم؟خواهش میکنم کمکم کنید :|

اونا کشیدنم بالا ولی همون چیزی که داشت میکشید ادامه داد و دوباره افتادم اونا هم زور زدن و اومدم بیرون

یهویی یه چیزی اومد بالا و شونه هام خونی شد یه لحظه رگ های گردنم از درد معلوم شد و بعدش افتادم

وقتی به هوش اومدم دیدم بالای سرم کلی ادم جمع شده جید داشت گریه میکرد و میگفت:سوفیاااااااا

بالاخره چشمام باز شد و دیدم به علاوه جید و اون پنج تا پسر همه دورم جمع شدن!بابای جید گفت:شما پسرا!تقصیر شماست!

اونا چیزی نگفتن...گفتم:نه!اونا منو کشیدن بیرون!اون چیز داشت همینجوری منو میکشوند توی خاک!

بابای جید گفت:چی؟اینجا توی خاک چیزی نیست که ادم رو بکشه!عقل از سرت پریده دختر؟

گفتم:نه!این 5 تا دیدن!شونه ی من زخمی شد ببینید !پدر جید نگاهی انداخت و رفت عقب و گفت:سوفیا از اینجا برو!از اینجا دور شو!

گفتم:چی شده؟گفت:از این جا برو!همگی برین توی پناهگاه!سوفیا از اینجا برو!گفتم:ولی من کسی رو ندارم!گفت:برو توی چادر خودت برو دور تر از ما!

گفتم:این دیوونگی!چرا باید دور شم؟بابای جید گفت:تو یک خون اشامی!گفتم:چی داری میگی؟من یه انسان سالمم!یعنی چی؟

جید نگران شد و رفت بغل باباش.باباش گفت:یعنی باید بری توی چادر خودت!تو یک خون اشامی!

با عصبانیت داد زدم من خون اشام نیستم!این چرت و پرتا چیه؟

وقتی دیدم که کسی حرف من رو باور نمیکنه با عصبانیت رفتم توی چادر خودم شب که شد هیچکسی نیومد سراغم...بالاخره چشمام گرم شد که

دیدم یه نفر صدام میکنه:خانم؟چشامو باز کردم و گفتم:بله؟گفت:ببخشید بیدارت کردم!راستش دیدم هیچی نخوردی من یکم غذا دارم بیا غذای من رو بردار

من میدونم که تو خون اشام نیستی...اگرم باشی...بیخیال به کسی اسیبی نمیرسه!گفتم:مرسی که اینو باور داری :)

لبخندی زد و گفت:امیدوارم که این وضعیت درست بشه!دوستات برگردن!گفتم:مرسی اسمت چیه؟گفت:من هری هستم :)

دست دادم و گفتم:خوشبختم منم سوفیا هستم.چند ساعتی نشستیم از علایقمون گفتیم و من گفتم:از موهات خوشم میاد!بلنده!بهت میاد!

گفت:واقعا؟اخه همه میگن زشته :| گفتم:نه :| خیلیم خوشگله :) گفت:ممنونم راستی خانوادت میدونن که اومدی؟مادر من یکم طول کشید که رازی

بشه!گفتم:من تازه از مادرم و خواهرم جدا شدم پدرم هم فوت کرده راستش الان تنهام...الانم دیگه واقعا تنهام...با عصبانیت گفت:پس من چی؟

گفتم:خب...باشه!تقریبا تنهام :)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






. miss styles . چهار شنبه 28 مرداد 1394 . 15:22
ABOUT

به وبلاگ من خوش آمدید
CATEGORIES
TAGS
LINKS
ابزار وبلاگ
ردیاب ارزان ماشین
جلو پنجره جک جی 5

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان طرفداران وان دایرکشن و آدرس one-direction1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





OTHER

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





SongText.in
song code
هاست لینوکس